تحولی در وب !!

ساخت وبلاگ

هیچ وقت فک نمی‌کردم این شکلی بشم

میدونستم سخته

ولی ن انقد تحولی در وب !!...

ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 313 تاريخ : سه شنبه 28 فروردين 1403 ساعت: 1:42

نمیتونم لبخند نزنم

نیوشای غرغروی عصبیِ خستهِ از لانگ برگشته رو

ماساژ دادم ، براش آهنگ گذاشتم ، آروم شدن نفسا و پلکاشو حس کردم ، پتو روش کشیدم و الان دارم خوابیدنشو نگاه میکنم و فک میکنم

زندگی

چیزی ب جز همین لحظات و همین روابطه؟

تحولی در وب !!...
ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 302 تاريخ : دوشنبه 13 فروردين 1403 ساعت: 17:20

احساس تنهایی

فک کنم طبیعی ترین حسیه ک این روزا حق دارم داشته باشمش نه ؟

جدا از بحث عاطفی و فلان ، عمیقا حس میکنم حوصلم سر می‌ره

باید ی فکری براش بردارم

حس میکنم زیادی دارم روزامو هدر میدم

تحولی در وب !!...
ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 206 تاريخ : دوشنبه 13 فروردين 1403 ساعت: 17:20

این روزا چیزای جدید جذابی رو دارم تجربه میکنم و قطعا طبیعی نیست ک نمیتونم ب اندازه کافی ازشون لذت ببرم ...اسم این بیماری ک تو روزای خوبت ، همچنان دل‌نگران آینده و فقدان اون خوبیایی ، حتی می‌ترسی نکنه حسات واقعی نباشه ، می‌ترسی نکنه داری اشتباه میکنی ، اینکه ی وقتایی ترجیح میدی مزه یچیزایی رو نچشی تا مبادا بعدا دلت براشون تنگ شه چیه؟م.ن: لنتی ، مگه چن بار زندگی می‌کنی ؟ب قول جواد هیم سلف ، شل کن بزار مشت و مالت بدن ... تحولی در وب !!...ادامه مطلب
ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 300 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 1:01

گوزپیچی جزئی از زندگیه ن؟

اصن خود زندگیه تحولی در وب !!...

ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 3 دی 1402 ساعت: 17:25

این روزا پرم از حسای متناقضشغلمو ب شدت دوس دارم و ب شدت ناامیدم ازشاز خودم خوشم میاد عمیقا و همزمان حس بی کفایتی میکنماحساس خوشبختی میکنم و ناامیدی از شرایط ولم نمیکنهاز قوی بودن خودم متعجب شدم و ب زندگی ای ک برای خودم ساختم شک دارم هنوزب طرز تفکری ک دارم و نگاهم ب زندگی افتخار میکنم و میترسم نکنه اشتباه میکنمترس ولم نمیکنهترس از روزی ک پشیمون شمک چرا با خودم و تنها زندگی ای ک دارم همچین کردمچرا سری ک درد نمی‌کرده رو دستمال بستم(البته بهتره بگم چرا سری ک خودش همینجوری درد داشته رو ب درد بیشتری واداشتم:) )چرا وقتی همه درگیر فرار بودن من بیشتر و بیشتر خودمو غرق کردمواقعا راه درست چیه؟زندگی چیه اصن؟ک چی مثلا؟ب قول ویل دورانت ، سوالیه ک هرچی بیشتر و بیشتر بهش فک کنی ، بیشتر و بیشتر خل میشی ...(چقد آدم بودن سخته خدا ... کاش ی گاو سوئیسی بودم و با علف ارگانیکم خوش :) ).میدونی ، شایدم سهراب راست میگهزندگی شستن یک بشقاب است واینا ...شاید تقصیر بقیه ادماس ک انقد خودمونو بزرگ کردیم و انتظارات مونو از زندگی زیادزندگی بوسیدن هر روزه ی لپ و زیر گردن مسعوده(چیزی ک این چن روزه ک آبله مرغون گرفته زیادی دلم براش تنگه)زندگی بحث و کل کل با مامانهحموم رفتن باهاش ولو دادن خودمهحرف زدنای فلسفیمون با باباعهغیبت کردن با غزاله سچرت و پرت گفتن با دوستامهسرکار رفتن و لذت از تک تک خداخیرتون بده های مریضاسحتی فوش خوردن ازشون و دیدن مرگ و سختی کشیدنشون و همچنان فشردن دستاشونه ...زندگیهمون آخرهفته هاییه ک کل خانواده جمع میشیم تو آشپزخونه برای ی کتلت درست کردنزندگی آهنگ گوش کردنامهکج و معوج گیتار زدنمهچپه رو تخت دراز کشیدن و کتاب خوندنمهاینستا چرخیدن و فیلم و سریال دیدنامهکیک و غذا پختنا و ذوق کردنم از نتیج تحولی در وب !!...ادامه مطلب
ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 212 تاريخ : چهارشنبه 15 شهريور 1402 ساعت: 10:54

م.ن : داره تعداد این شبام زیاد و زیادتر میشه .....امروز وقتی رزیدنت روان پزشکی ، برای تشخیص دپرشن از خانومی ک تو بخش بستری بود میپرسید :شده تا حالا احساس پوچی کنی؟احساس ناامیدی کنی ؟احساس کنی اصلا برای چی زنده ای؟احساس غم و افسردگی کنی؟چیزی ک مدام تو ذهنم تکرار میشد این بود کداریم کسی و تا حالا همچین احساساتی نداشته بوده باشه؟!.بعد بحث مود یوتایمیک شدو توضیح دکتر ثابتی راجع ب اینکه مود در بیماران بایپولار سینوسی و نوسانیه و مثل یک خط صاف نرمال نیس !و صدای اعتراض من : ینی میگین ادمی ک دائما یوتایمیک باشه ، نرماله؟!!`معلومه که نه ` یی ک دکتر گف ، باعث شد صدای نفس عمیق راحت روحمو بشنوم :)...روح قشنگمغم عمیقی ک الان توی قلبت داری حسش میکنی خیلی طبیعیهمثل همیشه بهش فرصت بده خودشو نشون بده و امید داشته باش که بگذرهخیلی چیزا تو این دنیا دست تو نیس، کاش بود ... ولی نیستدنیا دقیقا همینقدر کیریع ک میبینی :)ولی چ کنیم ک محکومیم ب امید ....ب قول متین ، بخواب ... فردا همه چیز درست میشهمتین مرد و چیزی درست نشد :) ولی خب ما ... محکومیم ب امید ... تحولی در وب !!...ادامه مطلب
ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 237 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1402 ساعت: 19:09

با تشکر از آلبرت آلیس و رابرت هارپر

امروز ب حرفشون گوش کردم

و واقعا خوش گذشت بعد از مدت ها ...

پ.ن : صحنه عجیبی بود ... کی میزارن ب حال خودمون زندگی کنیم؟

غرق نشی گربانپور ، گوشی من بود افتاد؟ ، پاتریک ، بسیج

تحولی در وب !!...
ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 25 مرداد 1402 ساعت: 11:14

می‌دونم شغل سختی رو انتخاب کردم

خیلی خوب می‌دونم ...

ولی ب همبن تشکرای از ته دل و خدا خیرتون بده ها ، نمیرزه؟ تحولی در وب !!...

ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1402 ساعت: 21:33

مطمئنم روزای زیادی در آینده قراره دلم برای حال و هوا و خوشحالیه امروزم خیلیییییی تنگ شه

پ.ن : لاو یو جعفر ، واژگونی میز ECG ، تنفس گسپین ، تشنج نکنی گربانپور ، گوشت چرخ کرده مرغ ، بهتون اعتماد دارم ، با دوتا شکلات روزتو باز کن ،

تحولی در وب !!...
ما را در سایت تحولی در وب !! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhisheytoonak بازدید : 324 تاريخ : پنجشنبه 12 مرداد 1402 ساعت: 11:10